من خیلی سال پیش وقتی بچه بودم دست از  رویا پردازی و تصور کردن برداشتم. فکر می‌کنم بیشتر به این دلیل بود که از محقق نشدن رویاهام می‌ترسیدم. حالا بی رویا ترین آدم ممکنم؛ اما امروز نوشته های زیادی از آدمای رویا پرداز خوندم. شاید من هیچوقت به اون چیزی که تصور می‌کنم نرسم، ولی الان می‌فهمم که بچه نباید اینقدر منطقی باشه و یکی باید از این بزرگ شدن و پیر شدن زود هنگام من باخبر میشد. الان که خودم می‌دونم، سعی میکنم گاهی جلوش رو بگیرم. کسی چه میدونه، شاید یه روزی رویاهای منم برگشتن و تبدیل به یه آدم رنگی رنگی با رویاهای قشنگ شدم!

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

فناوری و تلویزیون دیجیتال Hotnews فروشگاه اینترنتی لوکس مارکت سنتر شعرها وعاشقانه های شبنم حاتمی اخبار برتر استانی خرید اینترنتی حامور Mikey شرکت مهندسین و مشاوره اسپو مجله خبری ورزشی اسپورت‌ استار